loading...
.
گروه سایبری جهرم بازدید : 190 شنبه 16 آبان 1394 نظرات (0)

وبلاگ گردان ابوذر می نویسد:

آفتاب کم­کم از اروند دور می­شود و از پشت جزیره‌ی ام الرصاص پایین می‌رود . آب رودخانه به مرور بالا می‌آید [1]و به نزدیکی­ سیم­های خاردار و خورشیدی­ها می‌رسد . با فرا رسیدن شب روحیه ما نیز بهتر می‌شود . بی­صبرانه منتظر تاریک‌تر شدن هوا هستیم تا بتوانیم به آب بزنیم . جریان آب شدید است . می­دانستم که در صورت حرکت و شنا در آب چندین کیلومتر آب ما را به سوی مناطق پایین­تر می­برد . حاشیه رودخانه پر از چولان­ها و نی­های بلند است . تیرها شراره­ زنان از فراز سرمان در اروند فرو می­روند . دنباله­ی درخشان گلوله­ها همچون مویرگ­­های نورانی می­نماید . احساس می­کنم هزاران تیربار از پشت نی­زارها و درون نخلستان­ها به روی ما آتش گشوده­اند . گوش­هایم از غرش مسلسل­های عراقی­ها که در چند متری ما شلیک می­شود سنگین­ شده . هر از مدتی خمپاره­ اندازهای خودی از آن سوی اروند و از درون نخلستان‌ها ، به روی دشمن در این سمت رودخانه آتش می­ریزند و ما کمی روحیه می­گیریم .                                                                  

هوا کاملاً تاریک است و رودخانه مد شده . آب ما را احاطه کرده . یواش یواش و بدون سر و صدا از زیر سیم­های خاردار حلقوی و خورشیدی‌ها عبور می‌کنیم و وارد اروند می‌شویم . سی ـ چهل متری شنا می‌کنیم . از ساحل دشمن فاصله می‌گیریم . به کشتی شکسته ­ای می‌رسیم که از اوایل جنگ تحمیلی در این منطقه غرق شده و همان جا به گِل نشسته . بر اثر برخورد گلوله و ترکش در آن شکاف‌های زیادی ایجاد شده . همین طور که از کنار آن شنا می­کنیم . ناگهان از یکی از شکافها به وجود آمده در کشتی ، کسی ما را صدا می‌‌زند . صدا به نظرم آشنا می‌آید . کمی نزدیک‌تر می‌شوم . محمود مصلی ­نژاد ، غواص و از نیروهای اطلاعات عملیات لشکر المهدی است . می‌گوید : « امشب احتمال داره مجدداً عملیات بشه . اگه بیاین تو کشتی ، بعدش می­تونید با قایق به عقب برگردین . » تصور می‌کنم چون از بچه­ های واحد اطلاعات است ، خبر او موثق است و حتماً امشب عملیات ادامه پیدا می­کند . بنابراین با زحمت زیاد از درون آن حفره وارد کشتی می‌شویم . درون آن پر از آب ، شُل و لجن است . با گذشت چندین ساعت خبری از عملیات نمی‌شود . هیچگونه ارتباطی با آن سوی آب و اوضاع جبهه خودمان نداریم . این دومین شبی است که ما در این منطقه در محاصره‌ایم . هوا بسیار سرد است . آب همه جای کشتی را فرا گرفته و ما هیچ جایی برای نشستن نداریم . فقط می­توانیم بایستیم یا راه برویم .

 

منبع : مسعود فرشیدنیا ، رازهای اروند ، انتشارات بونیز

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
اللهم عجل لولیک الفرج
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 394
  • کل نظرات : 11
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 23
  • آی پی دیروز : 32
  • بازدید امروز : 90
  • باردید دیروز : 38
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 319
  • بازدید ماه : 643
  • بازدید سال : 10,629
  • بازدید کلی : 183,123